مرصــــاد


گفتند: می آید پدر

جمعه, ۷ آذر ۱۳۹۳، ۰۲:۴۹ ب.ظ


مثل گذشته بال و پر دارم ؟... ندارم

حالِ بپر، بالِ بپر، دارم؟... ندارم

بی اطلاعم این که این مردم چه کردند...

...با معجرم، اما خبر دارم ندارم

گفتند: می آید پدر،... یعنی می آید؟

اصلاً مجالی تا سحر دارم؟ ندارم؟!!

***

عمه کمک کن آن توانی را که با آن

این پرده را از طشت بردارم ندارم

***

سر را گرفت و با خودش هی فکر می کرد

یعنی دوباره من پدر دارم؟... ندارم
هر چند زخمی ام ولی از زخم هایت
زخمی بگویی بیشتر دارم ندارم
با دیدن تو دردها از یاد من رفت
پس بعد از این دردی اگر دارم ندارم

علی اکبر لطیفیان

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی